ولادت حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) بر تمامی عاشقان مبارک باد
سیاست انقلابی کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم عماریون احساس وظیفه کنند در صحنه حاضر‌شوند

ـ اشاره

ـ چراغ راه

ـ گفتار مجری

ـ زلال قلم

ـ شعر

ـ آورده­اند که...

ـ نظر شما چیه؟

ـ کتابستان

 

 

 

 

 

 

 

اشاره

درآمد

رقیه ندیری

در روز جمعه، اول ماه رجب سال 1357 هجری، در شهر مدینه، فرزندی متولد شد که او را محمد نامیدند. مادرش فاطمه دختر امام حسن(ع) و پدرش امام سجاد(ع) بود. از این جهت، نخستین امامی بود که هم از نظر پدرو هم از نظر مادر، فاطمی و علوی بود. چند سال از زندگی خود را همراه جد بزرگوار خویش، امام حسین(ع) سپری کرد و در واقعه کربلا، چهر سال و در هنگام وفات پدر بزرگوارش، 39 سال داشت. مدت امامت آن حضرت هجده سال و در ایام امامت خویش، با ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک هم عصر بود. در زمان خلافت هشام، سال 114 هجری در 57 سالگی به شهادت رسید و در قبرستان بقیع، در کنار پدر و جد مادری خود امام حسن مجتبی(ع) دفن شد.

 

پایه­گذاری نهضت علمی

با این که آغاز امامت آن حضرت با خلافت ولید بن عبدالملک همراه بود و در شرایط نامساعد اجتماعی قرار داشت، اما توانست نهضتی علمی را پایه گذاری کندکه تا آن زمان، در اسلم بی سابقه بود. معارف پردرج اسلام، به خاطر ممنوعیت نشر احادیث که تا آن زمان نیز ادامه داشت، کم کم به دست فراموشی سپرده می­شدو محصولات وابستگان به خلفای وقت، جایگزین آنها می­شد؛ ولی امام باقر(ع) با دوراندیشی و تحمل مشکلات بسیار، توانست مقدمات تأسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را پایه­ریزی کند آن حضرت که در تمام صفات والای انسانی، سرآمد روزگار خود بود، توانست شیفتگان علم و فضیلت را سراسر جامعه اسلامی آن روز، دور خود جمع کند و آن­قدر ورایات واحادیث و آثار علمی در زمینه مسائل و احکام و تفسیر و تاریخ اسلم و انواع علوم از ایشان به یادگار مانده که ازهیچ یک از امامان معصوم، جز فرزند بزرگوارش امام صادق(ع) دیده نشده است. گروهی از اصحاب پیامبر(ص) و تابعین و دیگر طالبان علم، از محضر درس او بهره می­گرفتند که شیخ طوسی(ره) در رجال خود، نام 468 نفر از آنان را آورده است. بسیاری از بزرگان اهل سنت، همچون ابوحنیفه، مالک بن انس، حمد بن ادریس شافعی، زیاد بن منذر نهری، اوزاعی زهری و ابن مبارک، از محضر درس آن حضرت، استاده­های فراوان برده­اند. کتاب­ها و نوشته­های دانشمندان و مفسران و مورخان اهل تسنن، همچون طبری، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی و کتبی مانند: «موطأ» مالک، سنن»، بن داوود، «مسند»، ابی حنیفه، «مسند» مروزی، «تفسیر نقاش»، «تفسیر زمخشری» و ده­ها کتاب دیگر که از مهم ترین کتب اهل تسنن هستند، سرشار از سخنان ارزشمند آن حضرت می­باشند.[68]

 

 

 

 

 

 

گفتار مجری

نام و نشانه­ها

رقیه ندیری

امام پنجم شیعیان، هم­نام رسول خدا و تنها کنیه­اش ابوجعفر است. نویسندگان، هفت لقب معروف برایمحمد بن علی(ع) ذکر کرده­اند؛ باقرالعلوم، شاکر،­هادی، امین، صابر، اهد وشبیه و از همه معروف­تر باقرالعلم است که این لقب زیبا از سوی خدای سبحان و رسولخدا برای حضرت برگزیده شد. محمد بن علی از نظر دانش به مقامی رسیدکه خدای سبحان، وی را باقرالعلم یعنی شکوفاکننده علم دین و نمایان سازنده دانش نامید . حتی این لقب زیبا رد کتاب­های آسمانی پیش از قرآن نیز دیده می­شود.

1. حبیب الله احمدی، امام باقر(ع) الگوی زندگی، انتشارات فاطیما، چاپ دوم، 1385، ص24.

 

تربیت

مربیان لایق وشایسته، نقش محوری در افراد ایفا می­کنند. اندیشه­های بلند و عرشی و دامن­های پاک مربیان، همواره تربیت یافتگان را به مراحل اوج انسانی عروج می­دهد. محمد بن علی(ع)، دوران کودکی خویش را افزون بر سایه پر مهر پدری، در جوار حسین بن علی(ع) سپری کرد و از رفتار او، آزادگی وسترگی آموخت. امام باقر(ع) در زمره افرادی استکه حادثه کربلا را از نزدیک مشاهده کرد؛ پس از آن، در آغوش پر مهر سیدالساجدین و مادر پاک دامنش که سرآمد همگان بود، به سر برد.اندیشه­های زلال وحیانی، مقاومت، منش، بزرگی، عزت نفس، پاکی و عبودیت در پیشگاه خدا، درس­هایی است که محمد بن علی(ع) از پدر گرفت و در اندیشه، چنان بلند و تیز پرواز شد که هیچ تیز پروازی به بلندای آن نرسید و در رفتار، آن گونه سترگ و مقاوم بود که هیچ حادثه تلخ و ناگواری، را از صراط مستقیم انحراف نداد.[69]

دانش و آگاهی

امام باقر(ع) از دوران کودکی، شکافنده دانش­ها شناخته شده بود؛ تا آن جا که در ستایش دانش او، شاعران، قصیده­ها سروده و نویسندگان، قلم­فرسایی­ها کرده اند. مردم، به ویپه دانشوران، شیفته نام و آوازه او بوده اند واین علاقه در بین مردم عراق، بیشتر به چم می­خورد. هشام بن عبدالملک ـ خلیفه وقت ـ او را در مسجدالحرام دیدغ در حالی که بر دست غلامش تکیه کرده بود. از او پرسید: آیا او همان کسی است که مردم عراق بهت­زده علم­اش هستند؟ غلام پاسخ داد: آری. خلیفه به غلام دستور داد امام را برای پاسخ به پرسش­های خلیفه فرخواند. خلایفه پرسش­ها را مطرح کرد. امام به گونه­ای پاسخ دادکه هشام خاموش ماند و هیچ نگفت.

بحارالانوار، ج 46، ص 332.

پاسداری از اندیشه­ها

امام باقر(ع) در زمانی زندگی می­کرد که از یک­سو، نقل و کتابت احادیث پیامبر ممنوع شده بود و از سوی دیگر، احادیث ساختگی، دهان به دهان می­گشت.

فرقه­های گوناگون سر برآورده و دین را با سلیقه خود تعریف می­کردند. یهودیان و مسلمانانی که یهودی بوده و ناگزیر، اسلام را پذیرفته بودند، دین را به سمت آموزه­های تحریف شده یهودی بردند. تجمل و خوشی­خواهی در میان مسلمانان رایج شده بود؛ در حالی که بحران اقتصادی گریبان­گیر جامعه بود و فضاهای تنگ سیاسی، مزید بر علت. در این میان، امام باقر(ع) می­کوشید فهم درستی از دین ارائه دهد. احادیث پیامبر و امامان پیشین را احیا کند، از انحرافات جلوگیری نماید و این اهداف، پایه گذاری نهضتی بزرگ را می­طلبیدکه امام باقر(ع) با تربیت شاگردانی فراوان از اقصا نقاط جامعه اسلامی به آن همت گماشت و فرزند بزرگوارش، آن را به بار نشاند.

 

شبهاتی عظیم درباره خداوند در ذهن مردم بود که درباره او، اندیشه مرئیت، جسمانیت، تشبیه و غیره قائل بودند. بخش مهم از اوقات تدریس و تعلیم امام باقر(ع)، صرف این شد که اعتقادات مربوط به توحید را در مردم اصلاح کند.

علی قائمی، فجر دانش­ها، انتشارات امیری، چاپ اول، زمستان 1376، ص 352.

 

دستاوردهای زندگی امام باقر(ع)

این امام بزرگوار، مبانی عقیدتی و باورهای دینی جامعه اسلامی را استوار کرد به نقد و تخطئه اندیشه­های انحرافی و باورهای نادرست راه یافته در قلمرو اسلامی پرداخت. فرهنگ فقهی و احکام شریعت را گسترش داد، با رو­های غلط در کار اجتهاد و استنباط احکام فقهی مبارزه کرد، جامعه شیعی را به سوی اندیشه­های ناب اسلامی هدایت فرمود، تشکیلات شیعی را از خطر انهدام و نابود شدن در زیر چرخ­های حاکمیت استبدادی امویان حفظ کرد و به جامعه اسلامی در زمینه­های عبادت، زهد، کار و تلاش، علم، اخلاق و حضور مفید و سازنده در اجتماع، الگوهای عملی را شناساند.

امام باقر، جلوه امامت در افق دانش، تحقیق گروه تاریخ اسلام، نگارش: احمد ترابی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم، 1375، ص 22.

 

 

 

 

 

 

چراغ راه

در پرتو کلام پیشوای پنجم

رقیه ندیری

«کسی که واعظی درونی نداشته باشد موظعه­های مردم سوید به او نمی­رساند».

بحارالانوار،ج 78، ص 173.

«با راست کرداری، خود را برای خداوند بیارای».

هادی ربانی و سیدمحسن موسوی، آینه یادها، دارالحدیث، قم، 1381، ص 233.

«بردباری توام با پاداش، از هر دو چیزی که با یکدیگر مخلوط شوند بهتر است».

شیخ مفید، الارشاد، ترجمه محمدباقر ساعدی، انتشارات کتاب فروشی اسلامیه، چاپ سوم، 1376، ص 517.

«گرفتاری مردم، برای ما از هر چیزی بزرگتر و دشوارتر است؛ زیرا اگر آنان را به راه حق بخوانیم دعوت ما را نمی­پذیرند و اگر به حال خود بگذاریمشان، دیگران نمی­توانند آنها را هدایت کنند.

همان، ص 518.

«هر کس در هر پنج­شنبه سوره مائده تلاوت کند، هیچ­گاه ایمانش با شرک آمیخته نمی­شود».

بحارالانوار، ج 92، دارالحدیث العربی، بیروت، ص 273.

«فضیلتی چون جهاد نیست و جهادی چون مبارزه با هوای نفس نیست».

محمدعلی کوشا، سیره و سخن پیشوایان، انتشارات سوره، مهر، چاپ چهارم، 1383، ص 197.

«تو را به پنچ چیز سفارش می­کنم: 1. اگر مورد ستم واقع شدی، ستم مکن.

2. اگر به تو خیانت کردند، خیانت مکن،

3. اگر تکذیبت نمودند، خشمگین نشو،

4. اگر مدحت کردند، شاد نباش.

5. اگر نکوهش­ات کردند، بی­تابی مکن!»

همان، ص 198، به نقل از تحف العقول، ص 284.

«دانشمندی که از علمش استفاده شود، از هفتاد هزار عابد بهتر است».

همان، ص 199، به نقل از تحف العقول، ص 294.

 

 

 

 

 

 

چراغ راه

عبدالله ملکی

«همواره علما و دانشمندان را در برابر ابوجعفر محمد(ع)، حقیر و کوچک می­دیدم؛ چنان که حق نفس کشیدن به خود نمی­دادند، یا آنکه آنها را در برابر دیگران این گونه ناتوان مشاهده نمی­کردم».

شیخ مفید، الارشاد، ترجمه محمدباقر ساعدی، انتشارات کتاب­فروشی اسلامیه، چاپ دوم، 1376، ص 510.

ابوزهره ـ از بزرگان اهل سنت ـ

«اوکر خدای از وی خونود باد، مفسر قرآن، مبین فقه اسلامی، درک کننده حکم خدا و امر و نهی او بود».

علی قائمی، فجر دانش­ها، حضرت امام محمدباقر(ع)، انتشارات امیری، چاپ اول، 1376، ص 80.

ابن خلکان

باقر(ع) عالم و آقای بس بزرگی بود، به او باقر می­گفتند؛ زیرا علم را می­شکافت، حقیقتش را آشکار ساخته و آن را توسعه می­داد».

فضایل وس یره چهارده معصوم در آثار استاد علامه حسین زاده آملی

جابر جعفی

«ابوجعفر، هفتاد هزار حدیث برای من روایت کرد».

محمدعلی کوشا، سیره و سخن پیشوایان، انتشارات سوره مهر، چاپ چهارم، 1383، ص192.

 

 

 

 

 

 

زلال قلم

او که می­آید...

رقیه ندیری

مدین، شهر آرزوهای دور و دراز، شهر خاطرات تلخ و شیرین دور و نزدیک، شهر اشهد ان محمد رسول الله و در عین حال، مأمن غریبانه­های تاریخ هجری قمری، امروز دارد نفس تازه می­کند. دارد تازه می­شود این شهر با بشارت میلاد. در دوره­ای که سخنان پیامبر را در پستوها پنهان کرده­اند و یا به دهان شعله­های برافروخته خشم و عناد سپرده­اند. در روزگاری که شهر از اختناق و سیاهی، جان به لب آورده و معصومیت دارد تازیانه بی گناهی خود را می­خورد. مژده میلاد می­آید. ملائک، آمدن کسی را جار می­زنند که هم­نام پیامبر است و فرزند دعا و نیایش، ملائک، به شوق آمدنش، سوره نور را در گوش کوچه پس کوچه­ها زمزمه می­کنند. سلام و درود خدا در کائنات می­پیچد؛ ب بشارتی که: آری مردم! امروز کسی می­آید که جهل شما را به آگاهی می­رساند.

او که بیاید، علم به کمال می­رسد و شک و گمان، جایش را به یقین می­سپارد. او که نامش، ستوده شده کتاب­های پیشین است و اصالت­اش از دو سو به درخت دیرسال طوبی می­رسد و به پیامبری که یک چند در کوچه­های این شهر قدم زد و با شما خندید و گریست.

 

آی مردم! محمد امروز شهر، از افلاک به خاک می­آید تا شما را به معراج دانش و بینش ببرد محمد امروز شهر، باقرالعلوم قرن­های پس و پیش کائنات است؛ مرد کوچه­های بنی­هاشم و یاس جا مانده در خاطرات. وارث ناله­هایی که در چاه­ها و پای درختان خرما بازمانده­اند. این مرد، وارث غربت شهر است که امروز مژده آمدنش را در گوش آب و خاک می­خوانیم.

نام زلال تو

رقیه ندیری

غریب یعنی تو

که حتی کلمات

غریبگی می­کنند

با نامت

ذهن­های شفاف

هنوز به دخرشش تو نرسیده اند

شاعران امروز

در رثای تو مانده اند

یا باقرالعلوم

و من شعر گفتن نمی­دانم

که تاریک خانه اندیشه ام

تصویر تو را کم می­آورد

کم می­آورم

کلام را

گم می­کنم

و گنگ می­شوم

 

 

 

 

 

 

آورده­اند که ...

کینه توزی که از اصحاب شد

رقیه ندیری

مرد شامی، با این که کینه اهل بیت در سینه اش موج می­زد، همواره در مجلس امام باقر(ع) حاضر می­شد. وی روزی به حضرت گفت: شرکت من در جلسه شما به خاطر علاقه ام به شما نیست که من کینه توزترین فرد نسبت به اهل بیت هستم. اما شیرین سخنی و ادب و اخلاق تو مرا جذب کرده است. امام(ع)، مهربانی و لطف خود را نسبت به او افزود تا این که آن مرد دست از دشمنی برداشت و از دوستان حضرت شد. حتی هنگام مرگ، وصیت کرد که باقرالعلوم بر وی نماز بخواند.

حبیب الله احمدی، امام باقر الگوی زندگی، انتشارات فاطیما، چاپ دوم، 1385، ص 81.

آنها را راضی کن

یکی از بزرگان قبیله نخع به حضور امام باقر آمد و عرض کرد: من از زمان حکومت حجاج، (استان­دار عبدالملک) پیوسته فرماندار حکومت اموی بوده ام؛ آیا توبه من پذیرفت می­شود؟ امام سکوت کردند اما دوباره سوال خود را تکرار کرد. امام فرمود: خیر مگر این که حق صاحبان حق را بپردازی و آنها را راضی کنی.

 

محمود اکبری، برگ­های زرین، شفق، 1378، ص 82؛ اصول کافی، ج 2، ص 331.

نیکی دنیا، رسیدگی به برادران است

یکی از خدمات­کاران امام می­گوید: برخی از دوستان و آشنایان امام باقر(ع) به میهمانی آن حضرت می­آمدند و از نزد وی بیرونی نمی­شدند مگر این که امام از آنها به نحو احسن پذیرایی می­کرد حتی گاهی به آ«ها پول یا لباس هدیه می­داد.

گاهی من با امام در این باره سخن می­گفتم که خرج خانواده شما سنگین است و از نظر درآمد وضع متوسطی دارید (بهتر این استکه درپذیرایی از دوستان و مهمانان؛ با احتیاط بیشتری رفتار کنید!) اما امام می­فرمود: نیکی دنیا، رسیدگی به برادران و دوستان و آشنایان است.

احمد ترابی، امام باقر(ع)، جلوه امامت در افق دانش، انتشارات آستان قدس رضوی، چ اول، 1373، ص 217.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: پنج شنبه 13 آبان 1395برچسب:,
ارسال توسط عمار
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 37
بازدید ماه : 1014
بازدید کل : 105143
تعداد مطالب : 871
تعداد نظرات : 73
تعداد آنلاین : 1